اگر بینی در این دیوان گفتار
خرابات وخراباتی وخمار
می و میخانه ورند خرابات
حریف وساقی و مرد مناجات
مشو زنهار از ان گفتار در تاب
برو مقصود از ان گفتار دریاب
مپیچ اندر سروپای عبارت
اگر بینی ز ارباب اشارت
نظر را نغز کن تا نغز بینی
گذر از پوست کن تا مغز بینی
الا یا ایها الساقی ز می پر سازجامم را
که از جانم فرو ریزدهوای ننگ و نامم را
سلام...